پارسا و یازده رخ
این روزهای پارسا پر شده است از داستان های شاهنامه. پسرکم به پایه پنجم رسیده است.
فرزندم چندان بیتاب خواندنی که مرا غرق نور و لذت می کنی! به بودنت ، حضور سبزت مفتخرم.
فرشته ی من کتاب خواندن شدنت مبارک.
سالهاست منتظر لحظه ای بودم که شورت را ببینم برای به دست آوردن آگاهی!
وه که چه شیرین است و پر حلاوت.
وقتی شاهنامه های پایه اول و دوم را برایت گرفتم با عشق خواندی چرا که به تاریخ و افسانه های ایران بسی علاقه مندی و مدام میگفتی مامان پس کی بقیه کتابهاش رو برام میگیری؟
فرصتی مهیا شد و لطف خداوند مثل همیشه شامل حال مان گردید و مجموعه کامل کتاب های شاهنامه به دست مان رسید.و تو را پر از شور و شیدایی کرد
هر کتابش عنوانی دارد و تو از آغازدر پی معنای کتاب بیست و سومش بودی که « یازده رخ » نام داشت. چند شب پیش که به این شماره رسیدی با حظ وافری خواندی اش و گفتی مامان حالافهمیدم منظورش از یازده رخ چی بوده! یازده پهلوان رو گفته که به جنگ رفته اند.
خدایا سپاسگزاریم را با زبان قاصرم بپذیر.